13:54 , 1404/3/20
کد خبر: 000148201
بازدید: 1253
روایت جواد زرینچه از رفاقت یک‌طرفه با استقلال تهران و عزیزدردانه‌هایی که به نان و نوا رسیدند

جواد زرینچه، مدافع خاطره‌ساز استقلال، در گفت‌وگویی صریح از روزهای تلخ و شیرین حضورش در این تیم گفت؛ روزهایی که به گفته خودش با تمام وجود برای استقلال جنگید، اما در لحظه نیاز، تنها رهایش کردند. او از تصمیم بزرگش برای ترک خانه سازمانی ذوب‌آهن و پیوستن به استقلال گفت، اما در ادامه از بی‌مهری‌هایی گلایه کرد که در بزنگاه‌ها او را تنها گذاشت.

به گزارش خبرنگار ورزشی ایونا به نقل از ایسنا ,مدافع سال‌های نه چندان دور استقلال از خاطرات بازی‌اش با پیراهن آبی صحبت کرد. او می‌گوید روزی که استقلال باید دست او را می‌گرفت و کمک می‌کرد، رهایش کرده است.

سکوت کاپیتان شکست: درددل تلخ زرینچه با استقلال تهران؛ رفاقتی که فقط از یک‌سو بود!

به گزارش ایونا نیوز ، جواد زرینچه، کاپیتان و مدافع راست فراموش‌نشدنی سال‌های نه چندان دور استقلال و تیم ملی، چهره‌ای که نامش با تعصب و وفاداری در فوتبال ایران گره خورده، در آستانه یک مصاحبه جنجالی و افشاگرانه، سکوت چندین ساله خود را شکسته و از ناگفته‌های تلخی پرده برداشته است. گزیده‌ای از صحبت‌های او که قرار است به زودی منتشر شود، نشان از قلبی جریحه‌دار شده از بی‌مهری‌ها دارد؛ روایتی از یک "رفاقت یک‌طرفه" با باشگاهی که سال‌ها برایش عاشقی کرد و در روزی که به کمک نیاز داشت، به سادگی رهایش کرد.

نمادی از نسل طلایی متعصب‌ها

برای نسل‌هایی که با فوتبال دهه شصت و هفتاد زندگی کرده‌اند، جواد زرینچه فراتر از یک بازیکن بود. او نمادی از نسلی بود که پیراهن باشگاه برایشان مقدس بود و با عشق و تعصب در زمین حاضر می‌شدند. زرینچه با آن استارت‌های انفجاری در جناح راست، سانترهای دقیق و بازی غیرتمندانه‌اش، سال‌ها مهره‌ای بی‌جانشین در ترکیب استقلال و یکی از ارکان اصلی تیم ملی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه بود. او بازوبند کاپیتانی استقلال را در دورانی سخت بر بازو بست و به یکی از اسطوره‌های محبوب این باشگاه تبدیل شد. به همین دلیل است که شنیدن گلایه‌های تند و تیز او از باشگاهی که عمرش را به پایش گذاشت، برای هواداران بسیار تکان‌دهنده است.

فداکاری در برابر بی‌معرفتی: قصه خانه ۲۰۰ متری

یکی از تکان‌دهنده‌ترین بخش‌های صحبت‌های زرینچه، اشاره او به فداکاری‌اش در جوانی برای رسیدن به پیراهن آبی است. او فاش می‌کند: "از خانه ۲۰۰ متری ذوب‌آهن گذشتم تا به استقلال بروم." این جمله کوتاه، عمق عشق و علاقه او را در دورانی نشان می‌دهد که شاید مسائل مالی به اندازه امروز در فوتبال پررنگ نبود. او در اوج جوانی، یک پیشنهاد مالی فوق‌العاده و یک تضمین آینده را فدای عشق به استقلال کرد؛ تصمیمی که در فوتبال حرفه‌ای امروز کمتر مشابهی برای آن می‌توان یافت.

اما تلخی ماجرا آنجاست که او این فداکاری را در مقابل بی‌معرفتی باشگاه در سال‌های بعد می‌گذارد و با حسرتی عمیق می‌گوید: "روزی که باید دستم را می‌گرفتند، گفتند برو!" این گلایه نشان می‌دهد که کاپیتان سابق آبی‌ها در مقطعی حساس از زندگی ورزشی یا شخصی خود، انتظار حمایتی را از سوی باشگاه داشته که هرگز آن را دریافت نکرده است. این حس رهاشدگی، زخم عمیقی است که پس از سال‌ها هنوز بر قلب او سنگینی می‌کند.

افشاگری علیه تبعیض: عزیزدردانه‌هایی که خانه و مغازه گرفتند!

جنجالی‌ترین بخش صحبت‌های جواد زرینچه، جایی است که او با شجاعت، پرده از تبعیض و روابط پشت پرده در باشگاه طی سال‌های گذشته برمی‌دارد. او با لحنی تند و انتقادی می‌گوید: "خیلی از آقایان در استقلال مسئول بودند و به عزیزدردانه‌های خودشان خانه و مغازه دادند." این جمله، اتهامی سنگین به مدیران وقت باشگاه است و نشان می‌دهد در دورانی که بازیکنی مانند زرینچه با عشق و فداکاری بازی می‌کرده، عده‌ای دیگر از طریق روابط خاص، از امتیازات ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. این افشاگری می‌تواند آغازگر بحثی جدی در مورد نحوه مدیریت باشگاه‌های بزرگ و لزوم شفافیت در رفتار با سرمایه‌های انسانی و پیشکسوتان باشد.

زرینچه همچنین با کنایه‌ای به قراردادهای امروزی می‌گوید: "اگر الان بازی می‌کردم قراردادم ۱۰۰ میلیون بود." این جمله که به نظر می‌رسد با حسرتی طنزآمیز بیان شده، تفاوت فاحش میان نسل او و نسل فعلی را نشان می‌دهد؛ نسلی که با کمترین دریافتی، بیشترین وفاداری را از خود به نمایش می‌گذاشت.

مصاحبه کامل جواد زرینچه که روز یک‌شنبه ۲۵ خرداد منتشر خواهد شد، به نظر می‌رسد حرف‌های بسیار بیشتری برای گفتن داشته باشد؛ ناگفته‌هایی از سال‌ها حضور در استقلال که می‌تواند تاریخ این باشگاه را از زاویه‌ای جدید و انتقادی روایت کند.

جواد زرینچه:

- اگر الان بازی می‌کردم قراردادم ۱۰۰ میلیون بود

- رفاقت من و استقلال یک طرفه بود

- از خانه ۲۰۰ متری ذوب‌آهن گذشتم تا به استقلال بروم

- روزی که باید دستم را می گرفتند، گفتند برو!

  • خیلی از آقایان در استقلال مسئول بودند و به عزیزدردانه‌های خودشان خانه و مغازه دادند

 

خبرنگار: ر. نقوی

نظر شما






نظرات

آخرین اخبار

اخبار پر بازدید