23:08 , 1403/8/9
کد خبر: 000085107
بازدید: 1362
ضرب المثل های دستجرد شاهرود: گنجینه ای از فرهنگ عامیانه

در این مطلب ضرب المثل های دستجرد شاهرود را به عنوان گنجینه ای از فرهنگ عامیانه برای شما آورده ایم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایونا به نقل از پارسینه: در این مطلب برخی از ضرب المثل های دستجرد شاهرود را به عنوان گنجینه ای از فرهنگ عامیانه برای شما آورده ایم.
 
* یک سر دو زانو: منظور همان انسان است.

* جِیز بِگِلّیِه بِفتیِه دِ چاله اش: منظور به چیزی هست که به اصل و نسب و جایگاه خودش برگشته.

* کسی غصه بخوره زنش بمیره که خواهر زنش خونه نباشه: منظور این است که بعد از اینکه چیزی را از دست داد جایگزین برای آن داشته باشد.

* برای همه به شُرشُر آمد برای من به چیک چیک هم نیامد: کنایه از سختی های روزگار و شکایت کردن از آن دارد.

* چُغول امسال میخواد چُغول پارسال رو یادش بده: اصطلاح از افراد جوانی که میخواهند به افراد مسن چیزی یاد دهند. (چُغول: گنجشک)

* بخیه میزنم به یادگاری، امروز ببری فردا بیاری: کاری را به درستی و به نحو احسن انجام ندادن
* اگر گوشت خور نیستیم، استخوان لیس هم نیستیم: کنایه از آدمهای چاپلوس

* بِچه رِ پیچِش کو: قنداق کردن بچه

* تیله از تِغارِ، سگ زردم بِرار خوانده شغاله: گول ظاهر افراد را نخوردن (بِرار: برادر)

* روز نمی بینه شِی بِخیِه میزنه: کنایه از انجام نشدن کار به موقع

* وَ مشک دوغ مانه: منظور به بی حال و شل بودن افراد دارد. (وَ: مانند، مثل)

* سو وَ سِجِله اش، سه گِل گِلی وَ دانه اش: منظور این است که هرکسی بر میگردد به ریشه اش
* چوب تو آستین کردن: منظور به تنبیه کردن افراد دارد.

* خِری خُفتیه عَر نِمِنِه: برای کسانی که در جمعی خود را به خواب میزنند و ناگهان در مورد بحث مطرح شده نظر میدهند گفته میشود.

* دِقیچاندن: چیزی را به زور در جایی قرار دادن

* دِهونِتِ وِر هم گار: ساکت شدن- دهانت را ببند ( گار: گذاشتن)

خبرنگار: س. دهنوی

نظر شما






نظرات

آخرین اخبار

اخبار پر بازدید