در عصر هوش مصنوعی، کلیکها در حال مرگند و اثبات ارزش سئو سختتر از همیشه شده. تقی مولوی به شما میگوید چرا مدلهای سنجش قدیمی شکست خوردهاند و چگونه باید استراتژی سئو خود را برای سال ۲۰۲۵ بازسازی کنید تا در این دوران جدید هم حرفی برای گفتن داشته باشید.
سالهاست که ما متخصصان سئو برای به دست آوردن جایگاهی ارزشمند در دنیای کسبوکار تلاش کردهایم. داشبوردهای مختلف ساختهایم، موفقیتها را گزارش دادهایم و سعی کردهایم سفرهای پیچیده کاربران را به زبان سادهای ترجمه کنیم که مدیران کسبوکار آن را بفهمند. ما همیشه تلاش کردهایم تا نقاط را به هم وصل کنیم؛ نقاطی که تلاشهای ما در سئو را به نتایج ملموس کسبوکار متصل میکنند.
اما امروز، آن نقاط در حال محو شدن هستند.
سنجش و اِسناد (Attribution) در سئو هیچوقت کار سادهای نبوده است، و حالا در حال تبدیل شدن به امری تقریباً غیرممکن است. بین پاسخهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، تغییر کامل رفتار کاربران، کلیکهایی که روزبهروز کمتر میشوند و تحلیلگرهایی که دیگر دادههای دقیقی به ما نمیدهند، وارد عصری شدهایم که میدانیم تأثیر سئو واقعی است، اما دیگر نمیتوانیم آن را به سادگی گذشته اثبات کنیم.
اما چه چیزی باعث شده است که سنجش نتایج از همیشه سختتر شود و تیمهای سئو برای بقا چه کاری میتوانند انجام دهند؟ در این یادداشت از زبان تقی مولوی، به این موضوع میپردازیم.
بیایید صادق باشیم، اِسناد تلاشهای سئو به نتایج واقعی هیچوقت یک خط مستقیم و واضح نبوده است. سئو یک بازی بلندمدت است؛ شما تغییری را امروز اعمال نمیکنید و فردا منتظر نتیجهاش باشید. اغلب هفتهها یا حتی ماهها طول میکشد تا نتایج خود را نشان دهند.
تا آن زمان، آنقدر عوامل دیگر ممکن است تغییر کرده باشند که فهمیدن اینکه کدام اقدام واقعاً تأثیرگذار بوده، بسیار دشوار میشود. ما همیشه در حالتی از «تخمین آگاهانه» بودهایم.
یکی از بزرگترین مشکلات، جداسازی تأثیر سئو از سایر فعالیتهای بازاریابی است که همزمان در حال وقوع هستند. به ندرت پیش میآید که فقط یک عامل باعث افزایش یا کاهش ترافیک سایت شود. این عوامل میتوانند شامل موارد زیر باشند:
همانطور که من، تقی مولوی، در طول سالها فعالیت در شرکتهای بزرگ تجربه کردهام، شما همیشه نمیتوانید تمام تغییرات را کنترل یا حتی ردیابی کنید. چالشهای فنی مانند استفاده کاربران از مسدودکنندههای تبلیغات (Ad Blockers) یا عدم پذیرش کوکیها نیز اتصال نقاط را سختتر میکند. از طرف دیگر، خود گوگل هم گاهی کار را دشوار میکند. هرکسی که سعی کرده باشد دادهها را در سرچ کنسول گوگل فیلتر کند، میداند که اعداد همیشه با هم جور در نمیآیند.
این چالشها همیشه وجود داشتهاند، اما اکنون با ظهور هوش مصنوعی، وارد مرحله کاملاً جدیدی از عدم قطعیت شدهایم.
در گذشته، سفر کاربر نسبتاً ساده و قابل پیشبینی بود:
جستجو (Query) → صفحه نتایج (SERP) → کلیک → ورود به وبسایت → تبدیل (Conversion)
اما سفر کاربر در دنیای امروز، به خصوص با ظهور ابزارهای هوش مصنوعی، بسیار پیچیدهتر شده است:
جستجو (Query) → تحلیل هوش مصنوعی → دریافت پاسخ از هوش مصنوعی → جستجوی دقیقتر → تحلیل مجدد → دریافت پاسخ کاملتر → تصمیمگیری → (شاید) جستجوی نام برند → (شاید) بازدید از وبسایت → (شاید) تبدیل
با ویژگیهایی مانند AI Overviews در گوگل، کاربران دیگر نیازی به کلیک کردن روی لینکها و بازدید از وبسایت شما ندارند تا به پاسخ سوال خود برسند. خلاصه پاسخ دقیقاً همانجا، در بالای نتایج جستجو، نمایش داده میشود و در بسیاری از موارد، این پاسخ برای کاربر «کافی» است. همین یک تغییر بهتنهایی شانس کلیک را به شدت کاهش میدهد، حتی اگر محتوای شما از نظر فنی رتبه خوبی داشته باشد.
این تازه شروع ماجراست. برای تحقیق درباره محصولات یا سوالات پیچیدهتر، کاربران به طور فزایندهای از ابزارهایی مانند ChatGPT، Perplexity یا Gemini استفاده میکنند. در این فضا، هم ترافیک ارگانیک و هم ترافیک پولی بازنده هستند، زیرا ممکن است کاربر هرگز لینک شما را نبیند.
بدتر از آن، ما در حال از دست دادن دید خود نسبت به فرآیند تصمیمگیری کاربران هستیم. اگر نام برند شما در یک پاسخ تولیدشده توسط هوش مصنوعی ظاهر شود، عالی است. اما کاربران اغلب بلافاصله کلیک نمیکنند. ممکن است بعداً برگردند و نام برند شما را جستجو کنند. وقتی این اتفاق میافتد، ما نمیدانیم چه چیزی در ابتدا علاقه آنها را برانگیخته است. به عنوان یک متخصص سئو، بارها دیدهام که پاسخ هوش مصنوعی نام یک برند را ذکر میکند اما منبع آن، لینک یک رقیب است!
آنچه امروز در حال وقوع است، حس یک عقبگرد را به ما میدهد. ما متخصصان سئو سخت تلاش کردیم تا این کانال را قابل اندازهگیری کنیم و ارتباط بین اقدامات، ترافیک، درآمد و ارزش واقعی کسبوکار را نشان دهیم. اما درست زمانی که فکر میکردیم در حال پیشرفت هستیم، بازی به کلی عوض شد.
حالا به ما گفته میشود که روی «دیدهشدن» (Visibility) بدون ترافیک و «تأثیرگذاری» (Influence) بدون اِسناد دقیق تمرکز کنیم. این مفاهیم درست هستند، اما فروش آنها به مدیرانی که هنوز داشبورد و بازگشت سرمایه (ROAS) میخواهند، فوقالعاده سخت است.
اما بیایید نیمه پر لیوان را ببینیم و بررسی کنیم که چگونه میتوانیم خود را با این شرایط جدید وفق دهیم.
قبل از هر چیز، باید مطمئن شوید که اصول اولیه را به درستی ردیابی میکنید. ترافیک ورودی از پلتفرمهایی مانند Perplexity، ChatGPT یا Claude اغلب در ابزارهای تحلیلی مانند گوگل آنالیتیکس به عنوان ترافیک ارجاعی (Referral) ثبت میشود. برای جلوگیری از گم شدن این دادهها در میان منابع دیگر، بهتر است یک گروه کانال سفارشی (Custom Channel Grouping) در پلتفرم تحلیلی خود ایجاد کنید. با این کار، تمام ترافیک ارجاعی مرتبط با هوش مصنوعی در یک مکان قابل ردیابی خواهد بود.
برای مثال، میتوانید از یک فیلتر Regex مشابه کد زیر استفاده کنید:
.*gpt.*|.*chatgpt.*|.*openai.*|.*perplexity.*|.*google\.bard.*|.*bard\.google.*|.*bard.*edgeservices.*|.*gemini\.google.*|.*
نظر شما
آخرین اخبار
اخبار پر بازدید